طرز برخورد با افراد منفی نگر و محیط اطرافمان

یک نظر اضافه کنید
9 دقیقه زمان مطالعه

چطور بر محیط اطراف خود و افراد منفی نگر تسلط پیدا کنیم

چگونه با تسلط بر محیط اطرافمان، فردی درجه یک باشیم

ذهن انسان ساختار غریبی دارد. زمانی که نیروی آن را در یک جهت به کار می اندازد، می تواند آن را تا اوج موفقیتی چشمگیر برساند. ولی همین ذهن زمانی که در مجرای دیگری بیفتد، می توان یک شکست حتمی به وجود آورد. ذهن انسان ظریف ترین و حساس ترین دستگاه این عالم است. بیایید ببینیم چه چیزی ذهن شما را به فعالیت وادار می کند.

بدن از غذاهایی که مصرف می کند، تشکیل شده است. به همین ترتیب، فکر هم متشکل از مواد مصرفی خودش است. البته غذای ذهن چیزی نیست که بسته بندی شود یا بتوان آن را از جایی خریداری کرد. غذای ذهن محیط اطراف است. برای درک بهتر این موضوع در ادامه با ما همراه باشید.

توجه داشته باشید که ذهن شما چه غذایی مصرف می کند

همه ی آن چیزهایی بی شماری که ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما را تحت تاثیر قرار می دهد، نوع غذایی که ذهن ما مصرف می کند، تعیین کننده شخصیت، عادت ها و نگرش های ما است. هریک از ما دارای استعدادهای بالقوه ای هستیم که باید آن ها را به حرکت درآوریم. اما این که چه مقدار از آن استعدادها را پرورش دهیم و چگونه، بستگی به غذایی دارد که ذهن ما از آن تغذیه می کند. درست به همان صورتی که بدن نمایانگر نوع غذایی است که به او داده ایم، ذهن هم منعکس کننده چیزهایی است که از محیط اطراف خود دریافت کرده است.

خوب است به این مسئله توجه داشته باشید که ما تماما به دست محیط خود ساخته می شویم و حتی طرز فکرمان نیز تاثیر گرفته از محیط می باشد. سعی کنید برای نمونه تنها یک عادت یا رفتار خود را که از دیگران یاد نگرفته اید را نام ببرید. حتی بخش عمده ای از رفتارهایی مانند طرز راه رفتن، سرفه کردن، فنجان به دست گرفتن، علاقه به موسیقی، ادبیات، تفریحات و لباس از محیط سرچشمه می گیرد.

از همه مهمتر، بزرگی یا کوچکی اندیشه هایی که در ذهن خود می پرورانید، اهداف شما، نگرش هایتان، همین شخصیتی که در حال حاضر دارید، به دست محیط شما ساخته می شود. معاشرت طولانی مدت با آدم های منفی شما را وادار به منفی بافی می کند و همنشینی با آدمهای مبتذل، عادت های مبتذل در ما به وجود می آورد. از طرف دیگر معاشرت با مردمی که افکار بزرگ دارند، سطح فکر ما را بالا می برد؛ تماس نزدیک با آدم های بلندپرواز، در ما روحیه بلندپروازی پدید می آورد و سبب رسیدن ما به موفقیت در زندگی می شود.

کارشناس ها بر این باور هستند که هرچه امروز هستید، شخصیت شما، آرزوهایتان، موقعیت فعلی تان در زندگی، تا حد زیادی نتیجه محیط روانی شما است. آن ها معتقد هستند که آنچه یک، پنج، ده و یا بیست سال دیگر خواهید بود، تقریبا تماما به محیط آینده شما بستگی دارد. ما در طول ماه ها و سال ها دستخوش تغییر می شویم و این را به خوبی می دانیم.

اما چگونگی تغییر ما بستگی به محیط آینده ما دارد و غذایی که در اختیار ذهنمان قرار می دهیم. حال بیایید ببینیم چه کاری می توانیم انجام دهیم تا در آینده برای ما رضایت و شادمانی به بار آورد تا به معنی واقعی کلمه به موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم.

زندگی را از نو شروع کنید

زندگی را از نو شروع کنید

عادت ها و نگرش های گذشته را از یاد ببرید. اولین مانع در مسیر موفقیت های چشمگیر، احساس عدم دسترسی به پیروزی های بزرگ است. این نگرش از نیروهای سرکوب کننده زیادی نشات می گیرد که ما را به داشتن سطح فکری پایین هدایت می کند. همیشه می شنویم «خیالبافی کار احمق ها است»، «ایده هایت کودکانه، غیر عملی و ساده لوحانه است» یا این که «سن و سالت به درد این کار نمی خورد».

انسان ها در معرض تلقین های منفی به سه دسته تقسیم می شوند

بیشتر مردمی که می بینید در نتیجه قرار گرفتن در معرض تلقین هایی مانند «نمی توانی به جایی برسی، پس خودت را در دردسر نینداز» در سه گروه تقسیم می شوند.

گروه اول آن هایی که کاملا مجاب می شوند

بیشتر مردم عمیقا متقاعد می شوند که شایستگی انجام کارها را ندارند و موفقیت واقعی نصیب کسانی می شوند که خوش اقبال هستند. شما می توانید این دسته از مردم را خیلی راحت بشناسید، آن ها در توجیه موقعیت خود و توضیح این که خیلی خوشحال هستند، بسیار پر حرف و زیاده گو می باشند. این گروه در واقع شکل افراطی دم دمی مزاج های شغلی هستند، یعنی همان هایی که در جستجوی فرصت های طلایی می باشند که آسمان بر سرشان نازل کند.

گروه دوم کسانی هستند که تا حدودی تسلیم شده اند

افراد گروه دوم که نسبت به گروه اول خیلی کوچکتر است، با ایمد به موفقیت های بزرگ وارد دوران بزرگسالی می شوند. این گروه خودشان را آماده می کنند، کار انجام می دهند، نقشه می ریزند. ولی بعد از حدود یک دهه یا بیشتر اسیر یاس و تردید می شوند. رقابت بر سر شغل های رده بالا به نظرشان دشوار می رسد و این گروه به این نتیجه می رسند که رسیدن به موفقیت های بعدی ارزش هیچ تلاشی ندارد.

آن ها در عمل گرفتار ترس و نگرانی هایی هستند و در اعماق وجودشان می دانند که تسلیم شده اند. این گروه شامل تعداد زیادی از افراد باهوش و با استعدادی است که در زندگی خزیدن را انتخاب کرده اند؛ زیرا از ایستادن و دویدن به شدت در هراس هستند.

کسانی هستند که هرگز تسلیم نمی شوند

گروه سوم کسانی هستند که هرگز تسلیم نمی شوند

این گروه که شاید دو یا سه درصد از کل افراد را تشکیل می دهند، اجازه نمی دهند بدبینی چیزی را به آن ها تکلیف کند، آن ها هیچ اعتقادی به تسلیم شدن در برابر نیروهای سرکوب کننده ندارند، اعتقادی به سینه خیز جلو رفتن ندارند. برعکس، این گروه با موفقیت زنده اند و از آن تنفس می کنند.

افرادی که در این گروه قرار دارند، از همه خوشحال تر هستند، چون از همه بیشتر کار انجام می دهند. کسی که در این گروه است سالی بیش از پانزده هزار دلار درآمد دارد. این مردم فروشنده هایی عالی، مدیرانی ارشد و رهبرانی طراز اول در حوزه های فعالیت خود هستند. از نظر آن ها زندگی هیجان انگیز، با ارزش و پر از فرصت های طلایی است.

نتیجه گیری

بیایید با هم صادق باشیم، همه ما دوست داریم جزو گروه سوم باشیم. گروهی که هر سال به موفقیت های بزرگتر دست پیدا می کند، گروهی که دست به عمل می زند و نتیجه می گیرد. برای آن که بتوانیم در این گروه قرار بگیریم باید بتوانیم در هر شرایطی با تاثیرات سرکوب کننده محیط خود مقابله کنیم تا بتوانیم به موفقیت در زندگی برسیم.

به خاطر داشته باشید کسانی که برای شما آیه یاس می خوانند، خودشان تقریبا همیشه افراد ناموفقی هستند، آن ها از لحاظ کارایی بسیار معمولی اند یا در سطح پایینی قرار دارند. نظرات این افراد مانند سم است. در برابر مردمی که می خواهند شما را در مورد عدم توانایی تان مجاب کنند، موضع دفاعی بگیرید و نصیحت های منفی آن ها را فقط به عنوان رجزخوانی هایی که اثبات کننده موفقیت شماست، تلقی کنید تا بتوانید بر آن ها غلبه کنید و به موفقیت در زندگی برسید.

به این مطلب امتیاز دهید

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx