پرکارترین و موفق ترین کارآفرینان زمان ما به شکست به عنوان عامل هایی نگاه می کنند که می توانند به فرد در رسیدن به هدفش کمک کنند، بنابر این شکست را با آغوش باز می پذیرند. توماس ادیسون در مورد مدت زمانی که طول کشید تا لامپ را اختراع کند، می گوید ” من ۱۰ هزار بار شکست نخوردم، من با موفقیت ۱۰ هزار روش را پیدا کردم که کار نمی کردند”. اگر فقط چند باری است که شکست را تجربه کرده ایم، هنوز راه های زیادی برای ادیسون شدن در پیش داریم.
میتوان هر شکستی را به یک داستان موفقیت تبدیل نماییم، داستانی که پیامد نهایی کسب و کار ما را شکل خواهد داد. شکست به ندرت موجب خوشحالی افراد میشود و بیشتر در آنها اضطراب و سرخوردگی ایجاد خواهد کرد و در نهایت به پایان رویاهایشان ختم خواهد شد. اما این امکان وجود دارد که هر شکستی را به یک داستان موفقیت تبدیل نماییم، داستانی که پیامد نهایی کسب و کار ما را شکل میدهد. و اما روش کار:
۱- مشتریان ناراضی خود را به حامیان خود تبدیل نماییم
نگاه سطحی به خدمات و نادیده گرفتن مشتریان ناراضی می توانند کسب و کار ما را قبل از آنکه اوج بگیرد، به نابودی بکشانند. اما متوجه باشیم که همین مشتریان ناراضی می توانند کسب و کار ما را از شکست به پیروزی برسانند.
از مشتریان ناراضی بخواهیم درگیر کار شوند و آنها را دعوت نماییم تا جزو کسانی باشند که نسخه بتا یا محصول جدیدی را که می خواهیم معرفی کنیم را آزمایش کنند. به آنها بگوییم که نقطه نظرات و بازخوردهای آنان ارزشمند و جزء جدایی ناپذیر موفقیت شرکت است. مشتریانی که درگیر مسائل شرکت ما می شوند، به احتمال زیاد به حامیان برند ما تبدیل خواهند شد و ما را تحسین خواهند کرد.
۲- تبدیل فرصت به یک موقعیت
در سال ۲۰۱۶ میسون وب سایتی به نام The Point را ساخت تا به کمک آن افراد را گرد هم بیاورد و مسائل اجتماعی را حل نماید. این کسب و کار با وجود برخورداری از حمایت و پشتیبانی کارآفرینی، در سال اول کار خود تقریباً یک میلیون دلار از دست داد. میسون در طی این رکود و بحران، تمرکزش را روی انجام معاملات و ارائه تخفیف برای گروه هایی گذاشت که قصد داشتند کالا یا خدمات مشابهی را خریداری نمایند و این گونه بود که سایت تخفیف گروهی Groupon خلق گردید. اگر میسون پس از شکست The Point تسلیم میشد، کس دیگری این روند رو به رشد جذب سرمایه مردمی و انبوه سپاری را در دست میگرفت و محصول مشابهی را تولید میکرد. در عوض، میسو در حال حاضر به افرادی کمک میکند که ممکن است استطاعت خرید برخی محصولات و سرویس ها و رفتن به تعطیلات را نداشته باشند.
۳- اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم
اعتماد به نفس با باز کردن درها به روی کسب و کار اتفاق نمی افتد. اعتماد به نفس چیزی است که با پرورش دادن آن و مواجه شدن با چیزهای که معمولاً ما را عقب می رانند، بدست خواهد آمد. می دانیم که شکست ها بدون توجه به ایده کسب و کار ما اتفاق می افتند. نکته اینجاست که نباید به کلی از شکست ها اجتناب کنیم، باید شتاب قبل از شکست را حفظ نماییم تا بتوانیم بر آنها غلبه کنیم. برای افزایش اعتماد به نفسمان باید استقامت کنیم.
۴- شکست را به یک پیامد مثبت تبدیل نماییم
همیشه در شکست ها یک داستان مثبت وجود دارد. استیو جابز توسط مدیرعامل شرکت اپل که خود استخدام کرده بود، اخراج شد. جابز می توانست بی سر و صدا کناره گیری کند یا روی یک نقشه انتقامی کار کند. اما او در عوض شرکت پویانمایی Pixar را به یک شرکت چند میلیارد دلاری تبدیل کرد و چهره فیلم های پویانمایی را برای همیشه دگرگون کرد. اگر شرکت ما با شکست مواجه شده و حال و روز خوبی ندارد، بخش های کاربردی آن را بیرون بکشیم، شاید بتوانیم سهم سرمایه گذاران خود را بخریم و شرکت را آنگونه که می خواهیم راه بیاندازیم. از شکست خود استفاده کنیم و آن را در جهتی که به نفع زندگی ماست تغییر دهیم.
۵- به دیگران بیاموزیم
هیچ آموزگاری بهتر از آموزگاری نیست که خودش تلاش کرده باشد، شکست را تجربه کرده باشد و در نهایت پیروز شده باشد. آگاهی و اطلاعات ارزشمندی را که از بهترین و بدترین تجربیات خود حاصل کرده ایم به فرصتی برای مشاوره با کارآفرینان دیگر تبدیل نماییم. کتاب های الکترونیکی یا محصولات دیجیتالی بسازیم که تخصص ما را برجسته می کنند.
۶- فقط روی چیزهای مهم تمرکز نماییم
شکست می تواند ما را از تعهدات الزام آور و قید و بندهای کاری و چشم و هم چشمی با کارآفرینان دیگر برهاند. دوباره شروع نماییم و فقط روی چیزهایی تمرکز کنیم که واقعاً مهم می باشند، این موارد مهم ممکن است تولید یک محصول یا تمرکز روی شنیدن حرف های مشتریان باشد تا منتقدین.
۷- از بین بردن رفتارهای نامناسب
احساس آشفتگی و خستگی و درماندگی می تواند کار ما را به تعویق بی اندازد و ما را غرق کارهای غیرضروری نماید. یا ممکن است باعث شود به جای شفاف عمل کردن و پذیرفتن انتقادها و پیامدهای ناموفق ناشی از عملکرد نادرست ما، دوری از همکاران و سرمایه گذاران را برایمان در پی داشته باشد. زمانی را به فکر کردن روی رفتارهای نامناسب خود اختصاص دهیم تا بتوانیم موفقیت آینده خود را بسازیم. با بدترین عادت های خود روبرو شویم و به الگوهای رفتاری منفی خود اعتراف کنیم و از آن به عنوان فرصتی برای از بین بردن همیشه آنها استفاده کنیم.
۸- شکست را تمرین کنیم
سارا بلیکلی، بنیانگذار و موسس Spanx میگفت که پدرش اصرار میکرد که او هر هفته در کاری شکست بخورد و گزارش آن را به پدرش بدهد. این کار به سارا کمک کرد تا به شکست به عنوان رمز نهایی موفقیت بنگرد. در دام کامل بودن و بی عیب و نقص بودن خود گرفتار نشوید. محصول خود را راه اندازی نماییم و حداقل تا اندازه ای برای شکست خود را آماده کنیم. هر چقدر هم که آماده باشیم، همه چیز آنطور که ما انتظار داریم خوب و بی نقص پیش نمیرود. از آن شکست ها استفاده نماییم و اطلاعات خود را بالا ببریم تا بتوانیم شرکتمان را بهتر و بزرگتر از قبل بسازیم.
۹- یاد بگیریم از پیروزی های سریع خود استفاده کنیم
هر کسی به پیروزی های سریع نیاز دارد تا به او کمک کند از شکست ها و موانع ذهنی عبور نماید. به جای تمرکز روی “شکست” و عدم دست یافتن به هدف درآمدی که برای خود در نظر گرفته بودیم، ببینیم با چه استراتژی خواهیم توانست جریان های درآمدی خود را متنوع کنیم و شکاف ها را پر نماییم. یک کالای دیجیتالی مثل کتاب الکترونیک بسازیم یا برای مشتریان جاه طلب خود یک مغز متفکر سازماندهی نماییم تا به پر شدن حساب بانکی ما کمک کند. حتی می توانیم نگاهی به پیروزی های کوچکتر خود بیاندازیم که منجر به هدف های بزرگ شده اند.
۱۰- امکانات را دوباره بررسی کنیم
شکست نقطه توقف در کسب و کار ما نیست، بلکه یک تقاطع است. فرصت را غنیمت بشماریم و آنچه را که می خواهیم و آنچه را که در زندگی ما امکان پذیر است، دوباره تصویرسازی نماییم. به جای آن که غرق در شکست پیش روی خود شویم، آن را غنیمت بشماریم و زندگی خود را به شکل بهتری تصور نماییم.
