قانون جذب در بازاریابی ، چگونه قانون جذب را برای رشد بازاریابی به کار گیریم؟

یک نظر اضافه کنید
12 دقیقه زمان مطالعه

شما نمی توانید برای همه جذاب باشید. پس چرا تجار و کار فرمایان برای جذب مشتریانی که با آن ها ارتباط برقرار نمی کنند خود را به آب و آتش می زنند؟ قانون جذب در بازاریابی می گوید که وقتی افراد یا تجارتی را شناسایی کنید که دوست دارید با آن ها کار کنید، می توانید بیشتر از کار کردن لذت ببرید و بر ارائه ارزش بیشتر تمرکز کنید. اما خیلی ها این کار را انجام نمی دهند چرا که فکر میکنند این کار رشد تجارت آن ها را متوقف می کند.

هر تاجری به این قضایا فکر می کند تا اینکه متوجه می شود شناسایی مشتری ایده می تواند به شما کمک کند که مخاطبی را جذب کنید که واقعا می خواهید با او کار کنید.

پیام هایی را استفاده کنید که با مخاطب به خصوص شما به صورت واضح صحبت می کنند. انتخاب هایی داشته باشید که به شما کمک کند بازاریابی بهتری داشته باشید به خصوص وقتی که با منابع بازار محدود رو به رو هستید. قانون جذب قانونی است که باور دارد شما چیز هایی را به زندگیتان جذب می کنید که به آن ها فکر می کنید. افکار غالب شما راهی را پیدا می کنند که به واقعیت تبدیل شوند.

آهن ربا باشید

استفاده از قانون جذب در بازاریابی شما را تبدیل به یک آهن ربا می کند که بتوانید کسانی که مثل شما کار می کنند و شما می خواهید با آن ها کار کنید را جذب کنید. شناخت بهتر بازار منجر می شود به: پیام های واضح تر، پیشنهادات ارزشمند تر، بازاریابی موثر تر و چشم انداز بهتر. به طوری که حتی کسانی که در هدف بازار شما نیستند نیز به سمت شما می آیند. داشتن یک بازار سود آور که سال به سال رشد کند، لیستی از ارزشمند ترین مشتری ها و برندی که فرصت های زیادی را جذب کند آرزوی هر تاجری است.

اما چه کسی آن ها را جذب می کند؟ عامل کلیدی ای که یک بازار موفق را از دیگران جدا می کند چیست؟ جواب قانون جذب است. از طریق قانون جذب در بازاریابی شما چیزی را به دست می آورید که برروی آن تمرکز می کنید. در تجارت، ۴ قدم را در راستای داشتن بازار یابی بهتر از طریق قانون جذب می توان برداشت:

قدم های لازم برای استفاده از قانون جذب در بازاریابی

۱.کسی که می خواهید جذب کنید را بشناسید

مرحله اول برای استفاده از قانون جذب در بازاریابی این است که یک ایده کامل از این که چه کسی را می خواهید به تجارت خود جذب کنید داشته باشید. مثلا می تواند جذب مشتریان سود آور، جذب شرکای مشهور یا جذب نیروهای با استعداد جدید به تجارتتان باشد.

بگذارید به عنوان مثال به جذب مشتریان جدید نگاهی بیاندازیم. اگر تجارت شما در پی جذب مشتریان موسس جدیدی است که سود آور باشند، لازم است چیزهایی بیشتر از اطلاعات ساده ی مردم شناسی مثل سن، مکان و صنعت آن ها را بدانید. احتیاج است که یک فهم عمیق از احتیاجات، خواسته ها، سلایق و چالش های آن ها داشته باشید. هرچه تصویر کسانی که می خواهید جذب کنید واضح تر باشد، برای شما راحت تر خواهد بود که شناسایی کنید آن ها کجا هستند و کی خود را نشان می دهند. ( چیزی مثل بودن در زمان درست در مکان درست.)

۲.کسی باشید که می خواهید او را جذب کنید.

مرحله دوم قانون جذب در بازاریابی تا حدودی خلاف عقل سلیم است و به همین دلیل تعداد زیادی از افراد در این مرحله از کار دست می کشند، هرچند این کار به ضرر آن هاست چرا که اگر کسی باشید که می خواهید او را جذب کنید یک مرتبه ی جدید از دید و فهم به سراغ شما می آید.

بگذارید به مثال مشتری جدید موسس برگردیم- تجارت شما به دنبال جذب موسسانی با احساس و کاری است که می خواهند تجارتی تکان دهنده راه اندازی کنند. اگر کسی باشید که می خواهید او را جذب کنید ( همان مشتری موسس) قادر خواهید بود یک دید عمیق، شخصی و اولیه از خواسته ها، نیاز ها، سلایق و چالش های موسسان داشته باشید. هم در بعد احساسی و هم در بعد ذهنی.

۳. با کسی که می خواهید او را جذب کنید به اشتراک بگذارید

در مرحله سوم از به کارگیری قانون جذب در بازاریابی باید یک فهم واضح از اینکه چه کسی را می خواهید جذب کنید به دست آوردید. وقتی عمیقا فهمیدید خواسته ها، نیاز ها، سلایق و چالش های آن فرد چیست، انگار که در غالب او فرو رفته اید.

اکنون، می توانید این فهم و دید را با استعداد های خود ترکیب کنید تا چیزی جدید و منحصر به فرد خلق کنید. این چیز می تواند به صورت یک محصول یا به صورت خدمات باشد، مادامی که چیزی باشد که به افرادی که در صدد جذب آن ها هستید کمک کند. مرحله بعد به اشتراک گذاشتن آن چیز با آن هاست! قسمتی از چیزی را که خلق کرده اید با آن ها به اشتراک بگذارید.

نمونه آن چه ساخته اید را نشان دهید. آن ها را از آنچه ساخته اید آگاه کنید. از این که چطور می تواند به آن ها کمک کند یا ارزش ببخشد برایشان بگویید. به اشتراک گذاشتن چیزی که ساخته اید با افرادی که می خواهید جذب کنید به آن ها نشان می دهد که نه تنها شما فهم عمیقی راجع به آن ها دارید، بلکه شما خودتان نیز یکی از آن ها هستید. و به این دلیل است که مرحله دو اهمیت زیادی دارد، ما کسی را جذب می کنیم که مثل خودمان است.

۴. با کسانی که می خواهید جذبشان کنید شریک شوید.

مرحله آخر استفاده از قانون جذب در بازاریابی تشکیل یک رابطه یا شراکت دو طرفه سود آور با کسانی است که می خواهید آن ها را به بازار خود جذب کنید. اگر از مثالمان استفاده کنیم، این به این معناست که با مشریان بالقوه ی جدیدی شریک شویم که موسس هستند. آن ها می بینند که شما آن ها را درک می کنید و در اصل خودتان نیز موسس هستید، که طبیعتا آن ها را به سمت شما می کشاند، چرا که شما کسانی مثل خودتان را جذب می کنید.

قانون جذب و بازاریابی

هرچه افراد بیشتری را به بازار خود جذب کنید، شراکت های بیشتری را می توانید تشکیل دهید، و این یک چرخه ی رو به رشد جذب و شراکت را شروع می کند که می تواند شما و تجارتتان را به مرحله ای موفقیت برساند که قبلا فکر می کردید دست نیافتنی است.

 بیشتر تجارت های ناموفق تنها بر فروش تمرکز می کنند، سه مرحله ی اول را رد می کنند و فقط به مرحله آخر که جذب مشتری جدید است عمل می کنند. در زبان تخصصی بازار یابی یک کلمه برای این قضیه وجود دارد ” تبدیل مشتری” و ” بستن فروش”، هرچند در واقعیت چیزی را تبدیل نمی کنیم یا ببندیم.

فردی که به دنبال شراکت با او هستیم انتخاب می کند که با ما در ارتباط باشد، چرا که او را جذب کرده ایم. هرچه بیشتر مجذوب ما و تجارت ما بشوند، شانس بیشتری برای شریک شدن با ما و مشتری شدن دارند. تشکیل رابطه با مشتریان جدید امری غیر ممکن است مگر اینکه شما بدانید چه کسی را می خواهید جذب کنید، خودتان مثل کسی باشید که می خواهید او را جذب کنید، با کسی که می خواهید او را جذب کنید به اشتراک بگذارید و در آخر با کسی که می خواهید جذبش کنید شریک شوید.

چه کسانی افرادی با قانون جذب در کارشان موفق شده اند

یکی از نقل قول های معروف در مورد قانون جذب از جیم رون است که می گوید:” موفقیت چیزی نیست که به آن دست پیدا کنید، چیزی است که جذبش می کنید”. وقتی به موسسان موفق دنیا می نگریم این نقل یول به خودی خود درستی خود را نشان می دهد. موسسان موفق برای بازاریابی به هزاران نفر زنگ نمی زنند که از آن ها خواهش کنند محصولات یا خدمات آن ها را بخرند.

آن ها حتی در تاکتیک های پرفشار فروش یا تبلیغات گسترده نیز دست ندارند، اما دارای صدها، هزاران و حتی میلیون ها مشتری هستند که صف بسته اند از محصولات و خدمات آن‌ ها استفاده کنند.

کافی است به افرادی مثل مارک زاکر برگ، استیو جابز، ریجارد برنسون و بیل گیتس نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم.

آیا موفقیت شانسی است؟

خیلی ها می گویند این افراد با شانس به این مقطع از موفقیت رسیده اند.

اما حقیقت این است که آن ها در زمان درست در مکان درستی بوده اند‌.اما چگونه خود را در این موقعیت قرار دهیم؟ جواب ساده است، از طریق قانون جذب. آیا ممکن است از راه قانون جذب در بازاریابی موفق باشیم؟ اگر نگاهی به موسسان با استعداد بیاندازیم، می بینیم که خیلی از آن ها از بودجه ای کم شروع کرده اند و امپراطوری های بزرگ تجاری برای خود ساخته اند. پس جواب سوال ما بله است. کافی است به خودمان باور داشته باشیم و اول از همه خودمان را بشناسیم.

سپس با تمرکز بر اهداف خود می توانیم کسانی را که مثل ما هستند و مثل ما فکر می کنند جذب کنیم. با این کار به یک شناخت عمیقی از خصوصیات مشتری های بالقوه خود می رسیم که می تواند ما را در امر بازاریابی و جذب مشتری کمک کند. سپس با عرضه محصولات خود و توضیح آن ها در باره آن ها می توانیم یک بازاریابی موفق داشته باشیم. قانون جذب در این امر به ما کمک می کند.

۳/۵ - (۲ امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx