چگونه هدف زندگی مان را پیدا کنیم
مطمئنا افراد زیادی را دیده اید که بدون اینکه مورد خاصی را به عنوان هدف زندگی خود مشخص نمایند، تنها به دنبال گذراندن عمر و تلف کردن وقتشان هستند. این دسته از افراد حتی ممکن است تا سن ۵۰ سالگی نیز ندانند که چه چیزی از زندگی می خواهند. اما عده ای دیگر از اینکه هدفی را برای خود مشخص نکرده اند، احساس بد و پریشانی دارند.
اما خوشبختانه این روزها عصر اطلاعات و تجربه است. از همین رو مارک منسون نویسنده و مشاور موفقیت و رشد فردی تلاش کرده تا با ارائه ۷ سوال عجیب به افراد کمک کند تا هدف زندگی خود را شناسایی کرده و راهی موثر برای رسیدن به آن تعیین نمایند.
اکثر انسان ها پس از اتمام درسشان به سراغ کاری رفته و به دنبال کسب درآمد هستند. اما با این حال نمی دانند که از زندگی چه می خواهند. حتی ممکن است به طور مداوم تغییر شغل داده و کارهای متفاوتی را تجربه نمایند تا در نهایت به هدف زندگی و آن چیزی که می خواهند دست پیدا کنند.
اما نکته اینجاست که این مشکل دقیقا به خود مفهوم «هدف زندگی » ارتباط دارد. این مفهوم برای بسیاری از افراد دقیقا همان هدف والا شناخته می شود که باید آن را در طالع خود پیدا کنند. بسیاری از افراد تنها یک جا می نشینند و به این فکر می کنند که هدف والا و کیهانی آن ها چیست. در صورتی که باید تنبلی را کنار گذاشته و برای آگاهی از چیزهایی که در زندگی برایشان ارزشمند است تلاش کنند.
مارک منسون عنوان می کند که روزانه تعداد زیادی از افراد به او ایمیل می زنند و می گویند که نمی دانند از زندگی چه می خواهند و اصلا نسبت به هدف زندگی شان هیچ شناختی ندارند. او همواره بر این عقیده است که پاسخ این سوال به هیچ عنوان نزد او نیست.
او تنها کمکی که می کند طرح سوالاتی است که چیزهای باارزش و بی ارزش در زندگی افراد مشخص شود و آن ها به کمک این موارد معنای بیشتری به زندگی خود ببخشند. این سوالات به هیچ عنوان عصا قورت داده نیستند و حتی ممکن است فکر کنید که او در حال شوخی کردن با شماست. اما نکته اینجاست که تعیین هدف زندگی باید برایتان جالب و سرگرم کننده باشد. در غیر این صورت هیچ تمایزی با دیگر کارهای انجام شده ندارد.
۱ – بدمزه ترین چیزی که برای خوردن آن تلاش کرده اید چیست؟
این سوال به این منظور طراحی شده تا قبل از هرچیزی بدانید که همیشه شرایط بر وفق مراد شما نخواهد بود. شاید با خود فکر کنید که این فکر کاملا بدبینانه است. اما نکته اینجاست که برای رسیدن به هر چیزی و انجام هر کاری باید بهایی برای آن پرداخت شود.
هیچ کاری را نمی توانید پیدا کنید که بی وقفه لذت بخش و امیددهنده باشد. از همین رو باید این سوال را برای تعیین هدف زندگی از خود بپرسید که آیا آماده تحمل سختی ها و فداکاری ها برای رسیدن به مقصودتان هستید؟ ما آدم ها این توانایی را داریم که در زمان سختی ها، گیر و گرفتاری و روزهای بدبیاری پای خواسته هایمان بمانیم. اما آیا این امکان وجود دارد که کاسه صبرمان لبریز شود؟
اگر فکر تبدیل شدن به یک کارآفرین برجسته را در ذهن می پرورانید، اما به هیچ عنوان نمی توانید شکست را تحمل کنید باید از همین الان به شما بگوییم که هیچ گاه نمی توانید به خواسته و هدف زندگی تان دست پیدا کنید.
در واقع شما برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان باید در مقابل تجربیات ناخوشایند مقاومت کنید. پس حال به این سوال پاسخ دهید، حالتان از اتفاقات بدمزه ای که در مسیر با آنها روبرو می شوید بهم می خورد؟ چون هیچ میانبری پیش روی شما قرار ندارد.
۲ – کودک ۸ ساله درون تان توسط چه چیزی در زندگی الان تان به گریه می افتد؟
مطمئنا شما هم در کودکی عادات بسیار زیادی داشته اید. مارک منسون می گوید که در بچگی عادت به نوشتن داشته است. او ساعت ها به تنهایی در اتاق سپری می کرد و درباره خیلی چیزها از جمله موجودات فضایی، جنگویان، خانواده و دوستانش داستان می نوشت. هر چند که نوشته هایش را هیچ گاه به دیگران نشان نداد، زیرا تنها به لذت بردن از آن فکر می کرد. این قبیل عادت ها در وجود همه ما قرار دارد که باعث می شود استعدادهایمان در برابر فشارهای اجتماعی و شغلی نمایان شود و ما را به هدف زندگی مان نزدیک تر کند.
اگر اکنون به سراغ کودک ۸ ساله درون تان بروید، مطمئنا از شما می پرسد که دلیل انجام ندادن عادات کودکی تان چیست؟ اگر در پاسخ بگویید که چون استعدادش را ندارم و یا چون هیچ درآمدی را برای من به همراه ندارد مطمئنا از مزخرفاتی که تحویلش داده اید به گریه می افتد.
۳ – انجام چه کاری شما را از انجام کارهای روزانه غافل می کند؟
مطمئنا برای شما هم پیش آمده که به قدری مشغول انجام کارهایتان هستید که متوجه گذر زمان نمی شوید. مارک منسون می گوید برخی روزها آنقدر درگیر بازی های کامپیوتری بوده که غذا خوردن و حتی دستشویی رفتن را فراموش می کرده است. اما زمانی که تصمیم به ترک این اعتیاد شدیدم کردم به این مسئله پی بردم که از پیشرفت کردن و ترقی کردم لذت می برم. از همین رو تلاش کردم تا از این علاقه شدید در جهت کسب درآمد و رسیدن به هدف زندگی از طریق نویسندگی استفاده کنم.
او همواره عنوان می کند که از رقابت لذت می برد، هر چند که این علاقه مندی در همه یکسان نیست. اما برای اینکه بتوانید علاقه مندی و هدف زندگی خود را پیدا کنید، نیازی نیست که به سراغ انجام کارهایی که شما را وادار به بیدار ماندن در شب می کند بروید. سعی کنید اصول شناختی نهفته در فعالیت هایی که شما را به سمت خود جذب می کند بروید. مطمئنا زمانی که نسبت به این اصول اطلاعات کاملی به دست آورید، می توانید به راحتی آن را در هر زمان و مکانی که نیاز دارید خرج کنید.
۴ – راه های خجالت کشیدن خود را بیابید
همه ما برای اینکه بتوانیم در انجام کاری مهارت پیدا کنیم، خرابی هایی را به بار آورده ایم. حتی در برخی موارد متوجه خرابکاری هایمان نیز نبوده ایم. اما زمانی که به هر طریقی دچار خجالت شدید، می توانید درک کنید که در انجام آن کار به خوبی پیش نرفته اید. هر چند که بسیاری از مردم از قرار گرفتن در چنین وضعیتی خودداری می کنند. زیرا بسیار حال گیری به حساب می آید.
اما اگر از انجام کارهایی که باعث خجالت شما می شود پرهیز کنید محال است روزی جهت رسیدن به هدف زندگی تان، دست به انجام کارهای بزرگ بزنید. در واقع تمام اتفاقات و موفقیت های شما به سطح آسیب پذیری شما ارتباط دارد. شاید هم اکنون دوست داشته باشید کاری را انجام دهید و یا در رابطه با آن رویا می بافید. اما تاکنون موفق به انجام آن نشده اید، مطمئنا دلایل محکمی پیش خود دارید که به طور مداوم در حال تکرار آن هستید.
اگر دلیل شما افکار دیگران است باید بدانید که در حال ظلم کردن به خودتان هستید. برای انجام بزرگ باید به ذات بزرگ آن ها پی ببرید و بدانید که این کارها منحصر به فرد و نامتعارف بوده است؛ به همین دلیل باید طرز فکری را که عموم مردم قبولش دارند، کنار بزنید و دقیقا همین خلاف جهت شنا کردن است که آدم ها را می ترساند.
هیچ گاه از خجالت کشیدن فرار نکنید. اینکه احساس خنگ بودن و یا بی دست و پا بودن به سراغ شما بیاید خود بخشی از پیمودن مسیر موفقیت است و معنا و مفهوم خاص خودش را دارد. از همین رو همواره برای عملی کردن خواسته ها و هدف زندگی خود پافشاری بیشتری کنید.
۵ – چگونه می خواهید دنیا را نجات دهید؟
این روزها، دنیای اطراف ما با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کند. اما نکته اینجاست برای اینکه بتوانید فردی شاد و سلامت باشید، باید حتما به ارزش هایتان ایمان داشته و فراتر از لذت و رضایت فردی بروید. از همین رو می توانید روی چند مورد از گیر و گرفتاری های اطراف خود دست گذاشته و دنیا را نجات دهید. مطمئنا با موضوعات بسیار زیادی روبرو خواهید شد. اما پیدا کردن مشکلی که برای شما اهمیت دارد مطمئنا باعث می شود با شور و شوق بیشتری برای حل کردن آن قدم بردارید. دقت داشته باشید که نمی توانید به تنهایی مشکل مورد نظر را برطرف کنید. اما موثر بودن در سامان بخشیدن به وضعیت موجود می تواند تاثیر اندکی بر نتیجه نهایی داشته باشد.
۶ – اگر تهدید به بیرون ماندن از خانه شوید، کجا خواهید رفت و چه کاری انجام می دهید؟
یکی از مشکلاتی که این روزها افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند این است که به دروغ به خود قبولانده اند که همه چیز در زندگی به بهترین شکل ممکن پیش می رود. آن ها به گونه ای با زندگی عادی خود خوی گرفته اند که دیگر حواسشان به هیچ چیزی نیست.
اما نکته اینجاست که زمانی میتوان علاقه شدید به انجام کاری را کشف کرد که آن را به صورت عملی تجربه کرده و درگیر آن شد. در واقع برای کشف علاقه مندی باید از داخل به آن نگاه کنید و با آزمون و خطاهایی که پیش رویتان قرار می گیرد نسبت به احساس خود آگاهی پیدا کنید.
پس از خودتان بپرسید که اگر کسی اسلحه گذاشت روی سرتان و مجبورتان کرد که هر روز از خانه خارج شوید و فقط برای خواب به خانه بیایید، چطور روزتان را پُر می کنید؟ نه، اینکه بگویید می روم کافی شاپ لَم می دهم و در اینستاگرام وِل می چرخم، قبول نیست.
البته، شاید هم همین حالا این کار را می کنید. اما بیایید فرض کنیم که هیچ سایت، بازی کامپیوتری یا برنامه ی تلویزیونی سرگرم کننده ی بی فایده ای وجود ندارد. به این فکر کنید که هر روز باید از کله ی سحر تا بوق سگ، بیرون از خانه باشید. حالا در این شرایط، کجا می روید و چه کار می کنید؟
اگر تخیل شما با این سوال تحریک شده بهترین کار این است که برای تعیین هدف زندگی تان، قلم و کاغذی برداشته و هر چیزی را که به ذهنتان می رسد را یادداشت نمائید. مطمئنا در این لحظه می توانید نسبت به خیلی از نکاتی که تاکنون نسبت به آن بی اطلاع بودید آگاهی کسب کنید.
۷ – اگر تنها یکسال از عمرتان باقی مانده باشد چه می کنید؟
می خواهید دیگران چگونه از شما یاد کنند؟ همه ما از مرگ هراس داریم و تا جایی که امکان دارد سعی می کنیم از فکر کردن به آن فرار کنیم. اما نکته اینجاست زمانی که به مرگ خودمان فکر می کنیم، می توانید مزیت های بسیار زیادی را نصیب خودمان نمائیم. زیرا باعث می شود به چیزهایی که در زندگی مان ارزشمند هستند فکر کنیم.
تاکنون از خود پرسیده اید که چه میراثی باقی می گذارید؟ وقتی فوت کردید، دیگران چه داستان هایی از شما تعریف میکردند؟ مطمئنا اگر می خواهید دیگران در مراسم ترحیمتان از شما بت بسازند، باید همین الان این فکر را دور بیندازید.
در واقع بسیاری از آدم های اطراف ما بر این باورند که راه خود را گم کرده اند و هیچ هدفی در زندگی ندارند. به عبارت بهتر عدم آگاهی از ارزش های زندگی باعث می شود تا افراد اولویت هایشان در زندگی را نشناسند و در واقع نوعی بلیط یک طرفه به مقصد روابط ناسالم گیر آورده اند. منسون بر این عقیده است که اگر بتوانید ارزش هایتان را در زندگی مشخص کنید، پیدا کردن هدف زندگی والا و کیهانی برای رسیدن به موفقیت و رشد فردی برایتان خیلی سخت و دور از دسترس نخواهد بود.
