با قدرت ضمیر ناخودآگاه هر ناممکنی را ممکن کنید
دوستان عزیز سایت پرورش افکار اگر در ابتدای مقاله بخواهیم در رابطه با ضمیر ناخودآگاه صحبت کنیم، می توانیم آن را به این صورت تعریف کنیم: «ضمیر ناخودآگاه عملکرد و تمام چیزهایی که شما روی آن ها آگاه نیستید را ذخیره می کند.:
به طور مثال شما در حال حاضر تنفس می کنید، ولی نسبت به این مساله آگاهی ندارید و به صورت ناخودآگاه رخ می دهد. ضمیر ناخودآگاه شما چیزهایی مانند خاطرات، مهارت ها، باورها و یا تجربه هایی که در زندگی داشتید را در بر می گیرد. علاوه بر این خصوصیات ضربان قلب، تنفس، کنترل دما که شما به راحتی از آن ها مطلع نمی شوید نیز جزء وظایف اوست.
می خواهیم در ادامه به مثالی بپردازیم تا بتوانید این موضوع را به راحتی درک کنید:
به طور مثال فردی را تصور کنید که قصد یادگیری رانندگی دارد. در ابتدای آموزش او به راحتی نمی تواند در کنار رانندگی با شما نیز صحبت کند. زیرا تمرکز اصلی او روی حرکاتش می باشد. علت این موضوع بسیار واضح است، زیرا فرد در حین رانندگی از ضمیر خودآگاه بهره می برد و هنوز رانندگی به ضمیر ناخودآگاهش اضافه نشده است.
درست بعد از گذشت هفته ها، برای فرد رانندگی تبدیل به یک موضوع عادی شده و بدون تمرکز رانندگی می کند. ممکن است در حین رانندگی با دوستان یا با گوشی خود نیز صحبت کند. بنابراین این موضوع برای او تبدیل به یک کار تکراری شده و از ضمیر خودآگاه به ضمیر ناخودآگاه او منتقل می شود.
جالب است بدانید که این در برابر احساسات شما مسئول است و شما را کنترل می کند. به طور مثال شما یک سخنرانی مهم در پیش داشته باشید، ناخودآگاه ترس و استرس در شما به وجود می آید. از سمت دیگری ضمیرخودآگاه مواردی مانند منطق، محاسبه و کارهایی که از روی هوشیاری انجام می دهید را شامل می شود.
مثالی که می توانید در مورد این مساله به راحتی درک کنید، این است که شما تا موقعی که تنفس می کردید نمی دانستید کنترل آن با ضمیر ناخودآگاه شماست. ولی بعد از این که متوجه شدید این موضوع به ضمیر خوداگاه شما منتقل می شود و شما آن را لمس می کنید. لازم به ذکر است که بعد از چند دقیقه دوباره ناخودآگاه تنفس می کنید و آن را حس نمی کنید.
اگر شما ذهن خود را همانند کامپیوتر بدانید تمام اطلاعات مربوط به رانندگی در ذهن ناخودآگاه شما ثبت می شود و هر لحظه که باید استفاده شود به طور اتوماتیک اجرا می شود. برای احساسات نیز به همین گونه عمل می کند، به طور مثال کسی شما را مورد آزار قرار دهد، طبق برنامه ی خشم ناخودآگاه آن را اجرا می کنید.
بنابراین باید برای ضمیر ناخودآگاه خود برنامه ریزی کنید و برنامه های تازه ای را اضافه کنید، تا شخصیت قبلی را اصلاح کنید. البته شما باید مطمئن شوید که سیستم هدایت خودکاری که در وجود شماست زندگی شما را بدون وجود مشکلی هدایت می کند.
برای این برنامه ریزی می توانید از هیپنوتیزم استفاده کنید و شما باید این کار را با تکرار کردن انجام دهید، زیرا منطق در این ضمیر اثری ندارد.
ضمیر ناخودآگاه جزئی از ذهن ما را در بر می گیرد
در ضمیر ناخودآگاه برداشت ها و تصمیم ها صورت می گیرد. روانشناسان بر این باورند که این ضمیر سرچشمه ی افکار، احساسات، بیداری معنوی و خلاقیت است. افراد می توانند از ضمیر خودآگاه خود به تغییر این مسئله بپردازند. هنگامی که شما بتوانید تفکر خودتان را تغییر بدهید و به قدرتی که ضمیر ناخودآگاه شما دارد ایمان بیاورید، بر اساس قانون جذب مطمئنا زندگی خیلی بهتر و شادتری خواهید داشت.
در طی مطالعاتی که اخیرا شده است اگر برای افکار و عملکردهای خود تردید داشته باشید، این موضوع روی هدف شما نیز تاثیر می گذارد. به طور ساده تر می توان بیان کرد که اگر شما به توانایی هایی که دارید ایمان ندارید خودتان را برای نتیجه شکست آماده کرده اید.
پس هر موقع احساس کردید که نسبت به کارتان حس منفی پیدا می کنید، یک گام به عقب بروید و دلیل این حس را پیدا کنید. بنابراین به نتیجه ای می رسید که برایتان جالب است و آن پوچی این حس می باشد.
برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنید وگرنه طعم موفقیت را نخواهید چشید. باید یک نکته را همیشه در ذهن خود داشته باشید که با جمع آوری اطلاعات به نتیجه مطلوبی خواهید رسید. بنابراین هر موقعیتی که بخواهید به دست آورید نیاز به تحقیق منحصر به خود را دارد.
تقویت ضمیر ناخودآگاه
برای تقویت ضمیر ناخودآگاه خود باید مثبت فکر کنید. شما ایمان پیدا کرده اید که توانایی های قابلی دارید پس بر اساس قانون جذب احتمال موفقیت شما صد برابر خواهد بود. برای رسیدن به این ایمان باید افکار منفی را جایگزین فکرهای مثبت کنید و به این باور برسید که شما استعدادهای فراوانی دارید.
قبل از اینکه تلاش کنید ضمیر ناخودآگاهتان را تغییر بدهید باید ابتدا روی ضمیر خودآگاه خود نسبت به آرزوهای خود کار کنید. سعی کنید اهدافی که تعیین می کنید طبق اهداف هوشمندانه (S.M.A.R.T) باشد. حرف اول در این هدف به معنای Specific مشخص بودن است.
حرف دوم Measurable قابل اندازه گیری بودن هدف را معنا می دهد. حرف سوم به معنای Achievable دست یافتنی بودن آن می باشد. حرف چهارم ابتدای کلمه Results-focused که نتیجه گرا بودن هدف را در بر می گیرد و حرف آخر که مربوط به زمان آرزو است Time-bound .
حالا به معنای هریک از کلمات اشاره می کنیم
مشخص بودن: آرزوهایی که دارید را به طور واضح عنوان کنید.
قابل اندازه گیری: باید به این اطمینان برسید که نتیجه هدف شما را می توان اندازه گرفت. در انتها باید متوجه شوید که به آرزوی مدنظر خود رسیده اید یا نه.
دست یافتنی: اگر هدفی دارید که به راحتی به آن نمی رسید، نباید خود را شکست خورده بدانید. با تلاش هایی که نسبت به مهارت خود دارید مطمئنا به هدف خود می رسید.
نتیجه گرا: باید برای هدف خود یک نقطه پایان تعیین کنید، تا فعالیت های خود را طبق همان نقطه ادامه دهید.
مقید به زمان: باید مدت زمانی که برای هدف تعیین می کنید عاقلانه باشد، تا دست شما برای تلاش کردن باز باشد.
ضمیر ناخودآگاه با احساسات شما رابطه مستقیمی دارد
مثلا اگر روز را با حالت بدی شروع کنید، بر اساس قانون جذب تا پایان روز حال شما نیز بدتر خواهد شد. زیرا شما این الگوی فکری را به ضمیر ناخودآگاه خود داده اید. بنابراین سعی کنید روز خود را با افکار مثبت شروع کنید؛ زیرا ذهن شما نیز ناخودآگاه شما را به سمت کارهای مثبت و اتفاقات خوب هدایت می کند و دردسرهایی که در طی روز رخ می دهد برای شما معمولی خواهد بود.
برای تغییر دادن عادت های ثبت شده در ذهن باید در زندگی روزمره خود تغییراتی نیز بدهید، تا ذهن شما به سمت ضمیر خودآگاه برود تا تفکر قدیمی را جایگزین تفکر جدید کند.
ممکن است کوچکترین تغییراتی که شما در ذهن خود ایجاد می کنید، بر روی جهان اطراف شما تاثیر بسیاری بگذارد. به طور مثال اگر مسیر معینی را برای رسیدن به خانه دارید این مسیر را تغییر بدهید و از مسیر دیگری بروید.
در کلام آخر باید گفت که ضمیر ناخودآگاه شما قابل تغییر است و شما با کوچکترین تغییراتی می توانید افکار مثبت و خوب را جایگزین افکار منفی کنید و بر اساس قانون جذب به همین راحتی در راستای هدف خود پیشرفت اساسی داشته باشید.
