آشنایی با قدرت درونی برای رسیدن به موفقیت (قانون جذب)
قدرت واقعی در درون ما وجود دارد و دوست دارد ابتدایی ترین خواسته ها و آرزوهای ما را به شکلی سریع و قریب الوقوع در اختیارمان بگذارد. اما مشکل اینجاست که گاهی ما آمادگی پذیرش آن را نداریم. زمانی که خواسته ای داریم، قدرت درونی نمی گوید «بگذار در مورد آن فکر کنم»، بلکه سریعا به آن جواب مثبت می دهد.
سپس پیام آن را برای ما ارسال می کند. خوب، ما هم باید برای دریافت آن آماده باشیم. چون در غیر این صورت به قسمت انبار خواسته های برآورده نشده فرستاده خواهد شد. مطمئنا دیده اید که افراد بسیاری به جلسات متعدد سخنرانی می روند، در حالی که خودشان را تمام مدت جمع مرده و دست به سینه بدون هیچ احساسی نشسته اند. همیشه هم این سوال مطرح است که این افراد با این شکل و قیافه منفی چگونه می خواهند اطلاعات دریافت کنند؟!
در صورتی که باز گذاشتن دست ها و سعی در راحت جلوه دادن خود برای پذیرش اطلاعات رسیده از اطرافیان یک ژست جالب و انرژی زا است که بر اساس قانون جذب می تواند روی ذهن و اطراف ما تاثیرات فوق العاده ای بگذارد.
زمانی که کلمه موفقیت به کار می رود، بلافاصله بسیاری از افراد به پول فکر می کنند. در صورتی که اهداف و دست یافتنی های فراوان دیگری مثل عشق، دانش، روابط، پول و سلامتی هم شامل کلمه موفقیت می شوند. اگر جزو افرادی هستید که همیشه سرتان شلوغ است و زمان کافی برای رسیدگی به امور مختلف را ندارید، در این صورت بدون تردید ضرر نخواهید کرد. اگر تصور کنید که موفقیت فراتر از توان شما است، آن گاه بر اساس قانون جذب هیچ گاه به آن دست پیدا نخواهید کرد!
باید بدانید که دیدگاه های شما نسبت به مسائل مختلف چگونه است
اگر احساس کنید زندگی تلاشی سخت و بیهوده و البته اتلاف وقت است، مطمئن باشید که بر اساس قانون جذب شما همیشه احساس ناراحتی خواهید داشت و زندگی راحت و آسوده ای را تجربه نخواهید کرد. همچنین اگر فکر کنید که به اندازه کافی نمی دانید و در درک موضوعات ضعیف و ناتوان هستید، هیچ گاه موفق نخواهید شد که ارتباط با قدرت بزرگ هستی را درک کنید. همان طور هم که اگر احساس کنید دچار کمبود عشق و محبت هستید و روابط اجتماعی ضعیفی دارید، در نتیجه قانون جذب، برایتان دشوار خواهد بود که در زندگی عشق را درک کنید.
زیبایی در اطراف ما به وفور پیدا می شود. آیا تا کنون به زیبایی های موجود در این سیاره دقت کرده اید. یا این که همه چیز را زشت، کثیف و بیهوده می بینید؟ سلامتی شما چگونه است؟ آیا به سادگی سرما می خورید؟ آیا زود به زود بیمار می شوید؟ آیا دردها و رنج های بسیاری را در اطراف خود احساس می کنید؟ و سرانجام آیا از زندگی به خاطر نداشتن پول کافی شکایت می کنید. انتظارتان از درآمدتان چقدر است؟ تصور می کنید حقوق کارمندی ثابتی دارید؟ خوب این درآمد را چه کسی برای شما ثابت کرده؟
این مطالب ظاهر مشکلی ندارند، اما اشکال در اصل پذیرفتن واقعیت ذاتی هر کدام از آن ها می باشد. مردم همیشه با خودشان فکر می کنند که فلان چیز را می خواهند. اما موفقیت در این است که به خودتان اجازه دهید تا موضوعات را از ته دل بپذیرید.
زمانی که چیزی را خواستید و دریافت نکردید، در واقع مشکل اینجاست که خودتان واقعیت ذاتی مساله را نپذیرفته اید. به هرحال اگر با زندگی به شکل تنگ نظرانه و با خصومت برخورد کنید، بر اساس قانون جذب زندگی نیز همین رفتار را در قبال شما انجام خواهد داد. اگر از زندگی دزدی کنید، مطمئن باشید که زندگی هم از شما چیز مهمتری خواهد ربود.
پس بیایید با هم صادق باشیم
صداقت کلمه ای است که از آن بسیار استفاده می کنیم، ولی تا به حال کمتر به عمق و اهمیت آن پی برده ایم. صداقت مقوله ای است که هیچ منافاتی با اخلاق، سطح و طبقه خاصی از جامعه ندارد. برخلاف تصور عامه، نتیجه درستکاری بدبختی و محدودیت نیست، بلکه نمودی از عشق است.
اهمیت صداقت با دقت در قانون عمل و عکس العمل خودش را نشان می دهد. یعنی هر آنچه را که از خود بروز دهیم، بر اساس قانون جذب نظیر آن به ما بازگشت داده خواهد شد. به خاطر این که همان طور که می دانیم این قانون در سطحی از سطوح زندگی نمود دارد. بنابراین اگر دیگران را سرزنش کرده یا در حق آن ها پیش داوری کنیم، بدون تردید با خود ما هم چنین خواهد شد. اگر همیشه عصبانی و ناراحت باشیم، مطمئنا از دیگران هم ناراحتی و عصبانیت خواهیم دید. اما در عوض عشق به خود، ما را با محبت زندگی و حقیقت امور همسو خواهد کرد.
به عنوان مثال اگر متوجه شوید که خانه شما بر اثر ورود دزد، خراب و درهم شده، آیا بدون معطلی خود را قربانی تصور می کنید؟! البته این احساس تا حدودی عادی و قابل قبول است. همه پس از چنین حوادثی این افکار به ذهنشان خطور می کند. اما آیا واقعا فکر می کنید که چرا چنین اتفاقی برای شما رخ داده است؟!
باید مسئولیت اعمال و افکار خود را بپذیریم
متاسفانه بسیاری از ما مسئولیت کارهای خود را برعهده نمی گیریم. یا حداقل اگر مسئولیت پذیر هستیم، موردی و انتخابی است. نپذیرفتن مسئولیت و دیگران را مقصر دانستن، کار فوق العاده آسان و بی دردسری است. ولی باید بدانید تا زمانی که نپذیریم همه چیز از درون ما رخ داده و اطرافیان در این رویدادها نقش کمرنگ تری دارند، رشد روح و روان امکانپذیر نخواهد بود.
بنابراین زمانی که می شنویم از کسی دزدی شده یا چیزی را از دست داده، آیا نباید در ذهن ما این سوال مطرح شود که خوب خود او از چه کسی سرقت کرده یا سبب از دست دادن مال چه کسی شده؟! اگر بتوانید با دقت و کنجکاوی به رویدادهای اخیر زندگی آن فرد توجه کنید، مطمئن باشید که نکات قابل توجهی کشف خواهد شد.
اگر به عقب بازگردیم و به زمانی که چیزی را به دست آوردیم بیندیشیم، و سپس در از دست دادن چیزی دیگر دقت و توجه کنیم، سریعا ارتباطی بین این دو روشن خواهد شد. بنابراین برای این که بتوانیم به مفهوم واقعی موفقیت برسیم باید به درون خود رجوع کنیم و از قدرت شگرف درون مان استفاده کنیم.
