زندگینامه هریسون فورد – بازیگر

1 نظر
16 دقیقه زمان مطالعه

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

بیوگرافی هریسون فورد (زندگینامه هنرمندان)

در زندگی نامه هریسون فورد اینگونه آمده است که :هریسون فورد در روز ۱۳ جولای سال ۱۹۴۲ در شیکاگو ایالت ایلینوی دیده به جهان گشود. پدرش کریستوفر فورد، بازیگر تبلیغاتی بود و مادرش دوروتی نیدل من، بازیگر و گوینده رادیو بود. اجداد مادری هریس یهودی بوده و از مینسک در روسیه مهاجرت کرده اند. اما اجداد پدری او کاتولیک مذهب بودند و اصلیت آنها ایرلندی و آلمانی می باشد.

پدرش همیشه مراقب هریسون و برادرش تریسن بود. هریسون در کودکی بسیار خجالتی بود و همیشه احساس میکرد با بقیه بچه ها تفاوت دارد. در مدرسه پیوسته قوی ترها به او زور می گفتند و هر روز جونز آینده را به پارک می بردند و حسابی کتک میزدند و سپس از بالای تپه ای به پایین قل میدادند. هریسون هیچ وقت از خودش دفاع نمیکرد. هر چند که از درون با خشمش می سوخت، خشمی که سالها در او ماند ولی همیشه سیاست گاندی را در پیش میگرفت و صبر پیشه میکرد و با این عکس العمل دشمنان خود را جری تر می کرد. سالهای دبیرستان را در مدرسه “مین تاون شیپ” در شمال شیکاگو گذراند. در آنجا نیز همچنان گوشه گیر بود. او در ورزش اصلاً خوب کار نمیکرد و نمره هایش همیشه در سطح پایین بود. والدینش هیچوقت امیدی به موفقیت او در آینده نداشتند. از تنها چیزی که کمی لذت میبرد، کار در رادیو بود. صدای هریسون فورد اولین صدایی بود که از رادیو داخلی دبیرستان پخش شد.

هریسون فورد بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در سال ۱۹۶۰، وارد دانشگاه ریپون شد و در رشته ادبیات انگلیسی به ادامه تحصیل پرداخت. رشته ای که از آن متنفر بود. کم کم علائم افسردگی در او نمایان شد. مدتها پشت سرهم می خوابید و برایش دشوار بود که بلند شود. هریسون فورد می گوید یک روز بعد از ۳ شبانه روز چرت زدن از رختخواب بیدار شدم تا به دانشگاه بروم. انگار همه چیز در حرکت آهسته بود. وقتی به کلاس رسیدم، آن قدر بی حال و بی حوصله بودم که نتوانستم دستگیره را بچرخانم و در را بازکنم. برگشتم و دوباره به رختخوابم رفتم و خوابیدم. این حالت ۳ سال طول کشید.

هریسون فورد در این ۳ سال کاری نمیکرد و اغلب در کلاس ها شرکت نمیکرد. او بعدها اینگونه گفت: “بهترین کلمه ای که میشد به من گفت تنبل بود. چند روز پیش از فارغ التحصیل شدن استادان دانشگاه وضعیتم را فهمیدند و به من مدرک ندادند.” ولی در آن سالها دو اتفاق خوب برایش افتاد. یکی آشنایی با “ماری مارکوارت” بود که در سال ۱۹۶۴ یعنی یکسال بعد از ترک دانشکده با یکدیگر ازدواج نمودند و صاحب ۲ پسر به نام های “بنجامین” که بعدها سرآشپز شد و “ویلیارد” که معلم تاریخ شد، گشتند. اتفاق دوم آشنایی با گروه بازیگری “بلفری پلیرز” می باشد. هریسون فورد یک بار در آن گروه بازی نموده و از همان زمان بود که فهمید به این کار علاقمند است. کارگردان گروه به هریس پیشنهاد داد که به کالیفرنیا سفر کند و در آنجا درس بازیگری بخواند.

هریسون فورد با آرزوهای بسیار ماری را در فولکس واگن قدیمی خود به غرب آمریکا برد و در مدرسه بازیگری لاگونا شروع به تحصیل نمود. همان زمان بود که به هنگام رانندگی کنترل خود را از دست داد و تصادف کرد و چانه اش زخمی شد. جای آن زخم هنوز هم روی صورت هریسون فورد مانده است و او را در ایفای نقش ها کمک می نماید.

عکس هریسون فورد

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

در سومین قسمت فیلم ایندیانا جونز نشان می دهند که در کودکی شلاق به صورت ایندیانا خورده و جای آن هنوز هم روی چانه اش باقی است، و در فیلم دختر شاغل هریسون فورد می گوید وقتی در نوجوانی می خواستم خودم گوشم را سوراخ کنم، غش کردم و چانه ام به لبه دستشویی خورد. در آن زمان استودیوهای فیلمسازی بزرگ از استعدادهای جوان بهره می بردند. بنابراین در سال ۱۹۶۵ هریسون فورد برای کار به کلمبیا پیکچرز رفت. آنها با او مصاحبه کردند ولی پذیرفته نشد.

پیش از اینکه سوار آسانسور شود فکر کرد به دستشویی برود. وقتی از دستشویی بیرون آمد، دستیار کارگردان رادیو که به دنبال او میرود. او از هریسون فورد پرسید: “با ما قرارداد امضا می کنید؟ ۱۵۰ دلار در هفته خوبه؟” معلوم بود که خوب است و هریسون کارش را آغاز نمود.

اولین فیلم هریسون فورد گرمای مرگ در شهر بازی نام داشت که در آن نقش خیلی کوتاهی را ایفا نمود. اولین و تنها حرفی که گفت این بود که از پشت پنجره گفت: “آقای جونز… آقای جونز…” و پس از آن نقش کوتاه دیگری در یک فیلم کمدی بازی نمود. شرکت کلمبیا هریسون فورد را کنار گذاشت و در سال ۱۹۶۷ وارد شرکت یونیورسال شد.

نقش های کم و کوتاهی به او می دادند. کسی توجه چندانی به استعدادهای هریسون نداشت. وی در نقش هایی مثل گاوچران، جوان ژیگول، مظنون به قتل و… بازی کرد ولی نتوانست هنر خود را به دیگران نشان دهد. تنبلی و بی اهمیت بودن او ضربه سختی به او زد. یک روز یکی از کارگردانان با لحن تحقیرکننده ای به هریسون گفت: “این چه وضع بازی است”. هریسون پاسخ داد: “من سعی خودم را می کنم ولی من که یک ستاره نیستم” آن کارگردان گفت: “تونی کورتیس را ببین در اولین فیلمش یک قصاب واقعی است در حالیکه می دانیم او دارد نقش بازی میکند و یک ستاره است.” هریسون با بی حوصلگی جواب داد: “فکر کردم شما فکر می کنید قصاب است.” و کارگردان فریاد زد: “این لعنتی را از دفتر من بیرون بیندازید” این جور اتفاقات برای او پیش می آمد.

چند سال بعد در فیلمی به ایفای نقش پرداخت که داستان زندگی یک معلم بود. این معلم در قسمتی از فیلم باید درباره عنکبوت ها سخنرانی میکرد. هریسون فورد یک رتیل خرید و در مورد آن به مطالعه پرداخت. روز فیلمبرداری رتیل را درون یک قوطی با خود برد و فکر کرد حتماً کارگردان از این کار او خوشش می آید و از آن در فیلم استفاده می نماید ولی عکس العمل کارگردان جور دیگری بود.

او فریاد زد: “این قوطی لعنتی را از این جا بیندازید بیرون”.

اکنون هریسون فورد دو فرزند داشت و در یک خانه ۱۸۵۰۰ دلاری زندگی میکرد که باید پول آن را می پرداخت. یک روز بایکی از دوستانش به مغازه آنتیک فروشی رفته بود. دوستش تصمیم گرفت دو میز که هر کدام ۱۱۰۰ دلار قیمت داشتند را خریداری نماید. هریسون فورد گفت: این کار را نکن. من با ۲۰۰ دلار برایت میز می سازم. دوستش ۴۰۰ دلار خرج کرد و وسایل کار را آماده نمود و رفت. ولی آن میزها هیچ وقت ساخته نشدند و درعوض چند سال بعد فورد یک میز آنتیک برای دوستش خرید.

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

جنگ ستارگان هریسون فورد

در سال ۱۹۷۲ فرد روس تهیه کننده ای که به توانایی بازیگری هریسون فورد اعتقاد داشت، از او برای فیلم جدیدی به کارگردانی کارگردان تازه کاری به نام “جورج لوکاس” دعوت کرد. در دیوارنویسی آمریکایی قرار بود هریسون فورد یکی از هنرپیشه ها را کتک بزند. کمی بعد لوکاس به او پیشنهاد کرد که در فیلم آواز نیز بخواند ولی هیچ کس صدای او را نپسندید به جز لوکاس، فیلم دیوارنویسی آمریکایی در زمان خود فروش خیلی خوبی داشت و مقدمه ای بر کارهای بزرگ لوکاس در آینده بود. پس از آن در فیلم مکالمه به کارگردانی “فرانسیس فورد کوپولا” بازی نمود و این فیلم نیز در دهه ۷۰ یکی از برترین ها شد. ولی فورد هنوز هم به شهرت زیادی دست نیافته بود.

او همچنان نجاری میکرد و به “نجار ستاره ها” معروف شده بود. یک روز که داشت درب خانه فرانسیس کوپولا را می ساخت، جرج لوکاس از آن جا رد شد. وقتی فورد را دید با خود گفت: حیف است که یک انسان مستعد عمرش را هدر بدهد. جلو رفت و به او گفت می خواهد فیلم کوچکی بسازد و از او خواست در آن بازی نماید. این فیلم کوچک همان جنگ ستارگان بود. لوکاس در ابتدای کار نمی خواست نقش “هان سولو” را در “جنگ ستارگان” به فورد بدهد، ولی کمی بعد متوجه شد او برای این کار بهترین انتخاب است و بدین ترتیب فورد وارد کهکشان ستارگان شد.

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

ایندیانا جونز هریسون فورد

سال های دهه ۸۰ موفقیتی باور نکردنی را برای فورد به همراه داشتند. ابتدا او نقش هان سولو را بازی نمود. سپس در فیلم امپراتور سرنگون میشود، در نقش “دارت ویدر” بازی کرد و پس از آن نوبت به اوج موفقیتش در فیلم “مهاجمان صندوقچه گم شده” رسید. نویسنده این فیلم جرج لوکاس و کارگردان آن استیون اسپیلبرگ بود. فیلمی کاملاً کلاسیک با داستانی بسیار سرگرم کننده از جاسوسان، جویندگان گنج و نازی های بد ذات. در این فیلم فورد برای اولین بار ایندیانا جونز شد.

جوانی باشهامت و تکه کلام های فراوان، بالاخره فورد به نقشی بزرگ رسید. “تام سلک” اولین انتخاب اسپیلبرگ بود ولی او در آن زمان با استودیوی دیگری کار میکرد و بدین ترتیب توجهات به هریسون فورد جلب شد. او بارها به هنگام فیلمبرداری زخمی شد. در نقش ایندیا جونز یک بار به سختی زانویش آسیب دید و در فیلم دیگری دو دندانش شکست. در فراری زانوی راستش شکست و در فیلم دیگری دو تا از دیسک های کمرش جا به جا شد و شانه اش در رفت. او با خنده می گوید: “نجات دنیا کار دشواری است”.

سال ۱۹۸۲ در فیلم “ET” به کارگردانی اسپیلبرگ بازی کرد و در همان زمان با نویسنده آن فیلم ملیسا متسیون ازدواج کرد. زندگی مشترک آنها نیز تا سال ۲۰۰۱ ادامه داشت و صاحب دو فرزند دیگر به نام های “مالکوم” و “جورجیا” شد. پس از آن در قسمت دوم جنگ ستارگان بازی نمود و به شهرتش افزود.

سپس نوبت به “ایندیا جونز و معبد قدیمی” رسید. در سال ۱۹۸۹ هریسون فورد بار دیگر شلاق خود را به دست گرفت و در ایندیا جونز و آخرین نبرد در کنار شون کانری که نقش پدر او را داشت، به ابفای نقش پرداخت. از فیلم های دیگر او می توان به (ساحل پشه)، آتشین مزاج، شکار اکتبر سرخ، بازی های میهن پرستانه، فراری که در آن کاندید جایزه شد، (شش روز و هفت شب) اشاره نمود. او به تازگی قرار است در فیلمی درباره جنگ عراق درنقش یک ژنرال آمریکایی ایفای نقش نماید. هریسون فورد یکبار گفت: “از دست دادن گمنامی چیزی است که هیچ کس آمادگی آن را ندارد. وقتی این اتفاق برای من افتاد، تازه فهمیدم یکی از با ارزش ترین چیزها را از دست داده ام.” شهرت برای هریسون فورد چندان هم بد نبوده است و او امروزه با موسسات بزرگ بین المللی رقابت میکند. او قصد دارد ۱/۴ درصد از زمین های خود را تبدیل به پارک ملی نماید. این مقدار زمین به اندازه کالیفرنیا می باشد. او آدم معروفی است ولی هرگز از نامش بهره برداری نمیکند.

هریسون فورد ثروتمندترین سوپراستار سینما است. فیلم های او نزدیک به ۶ میلیارد دلار فروش داشته است و در مورد جنگ ستارگان و ایندیاجونز از این هم بیشتر بوده است. فورد در ۶۰ سالگی نیز برای هر عکسش ۲۵میلیون دلار دریافت می نماید. اگر از نظر مالی به این هنرپیشه بپردازیم، می بینیم که در تاریخ سینما برترین است. دلیل این اتفاق مشخص می باشد. در بیشتر فیلمها، او یک شخصیت تماماً آمریکایی دارد و از آنجا که آمریکا همیشه خود را خوب میداند، هریسون فورد نیز از نظر آنها شخصیتی دوست داشتنی دارد. فورد بیش از هر چیز به خاطر فیلم های اکشن خود معروف است. پس از چهار دهه کار در عرصه هنر او نقش و شخصیت های متفاوتی را ایفا کرده است.

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

زندگینامه هریسون فورد - بازیگر

برخی از فیلمهای هریسون فورد

۱۹۷۰ زابریسکی
۱۹۷۱ Dan August
۱۹۷۳ دیوارنویسی آمریکایی
۱۹۷۴ مکالمه
۱۹۷۷ جنگ ستارگان اپیزود چهارم: امیدی تازه
۱۹۷۹ اینک آخرالزمان
۱۹۸۰ جنگ ستارگان اپیزود پنجم: امپراتوری ضربه می زند
۱۹۸۱ دونده ای بر لبه تیغه شمشیر
۱۹۸۲ ای. تی. موجود فرازمینی
۱۹۸۲ مهاجمان صندوق گمشده
۱۹۸۳ جنگ ستارگان اپیزود ششم: بازگشت جدای
۱۹۸۴ ایندیانا جونز و معبد مرگ
۱۹۸۵ شاهد
۱۹۸۸ دیوانه وار
۱۹۸۸ دختر شاغل
۱۹۸۹ ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی
۱۹۹۳ فراری (فیلم ۱۹۹۳)
۱۹۹۵ سابرینا
۱۹۹۷ خود شیطان
۱۹۹۷ هواپیمای رئیس جمهور
۱۹۹۸ شش روز هفت شب
۲۰۰۰ آنچه در زیر است
۲۰۰۲ کی-۱۹: بیوه کن
۲۰۰۳ آدمکش های هالیوود
۲۰۰۶ دیوار آتش
۲۰۰۸ ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین
۲۰۱۱ کابوی ها و بیگانگان
۲۰۱۳ بازی اندر
۲۰۱۳ گوینده ۲: افسانه ادامه دارد
۲۰۱۴ یک بارمصرف ها ۳
۲۰۱۵ Adaline
۲۰۱۵ Star Wars Episode VII

۵/۵ - (۲ امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

1 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
1
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx