افزایش اعتمادبه‌نفس و کارایی با پرسش

نظرات 79
11 دقیقه زمان مطالعه

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببریم؟

چگونه اعتماد به نفس رابینز جذبم کرد

پیشنهاد می‌کنم در ابتدا این مطالب را بخوانید: قدرت سوال برای رسیدن به موفقیت

 

اولین باری که کتابی در مورد موفقیت می‌خواندم ۱۵-۱۶ ساله بودم. درراه کلاس زبان بودم که یک کتاب دیدم به نام “موفقیت نامحدود در ۲۰ روز” – خدا را شاکرم که اولین کتابی که خواندم از آنتونی رابینز بود – از اول عاشق شخصیت آنتونی رابینز شدم. دیدم به قول خودمانی خیلی خفنه! همه‌چیزش با بقیه فرق می‌کند. اعتماد به نفسش از نوشته‌هاش مشخص بود.

یک روز یک داستانی از او خواندم که داشت می‌گفت الآن با هلی‌کوپتر شخصی‌ام بالای جزیره شخصی‌ام پرواز می‌کنم و دارم به این فکر می‌کنم که یکی دو سال پیش سرایدار یک ساختمان بودم! و این قدرت قانون جذب است.

آنتونی رابینز عالی بود. از طریق نوشته‌هایش عاشقش شده بودم ولی حواسم نبود که فقط عاشقش شده بودم ولی اصلاً کارهایی که می‌گفت را انجام نمی‌دادم. تا حدودی هم بی‌تقصیر بودم. تونی از نقشه‌ی ذهنی و چارچوب باورها صحبت می‌کرد. از NLP و NAC. واقعاً درکش برایم سخت بود. تصمیم گرفتم کتاب‌هایش را برای خودم ساده‌سازی کنم.

در اولین بارها که نتایج یک خط درمیانی از جذب عمدی اهدافم می‌گرفتم یک کار جالب کردم که هم ساده بود هم نتایجش خیلی خوب بود. امروز آن مطالب ساده‌تر و ساده‌تر شده است و شبیه یک برنامه و آیین مشخص‌شده است. می‌خواهم در مورد یک آیین روزانه با شما صحبت کنم. آیینی که اگر به انجام آن پایبند باشید زندگی شمارا زیرورو خواهد. کرد.

پیشنهاد می‌کنم در ابتدا این مطالب را بخوانید: چگونه احساسات را کنترل کنیم؟

 

یک آیین موبه‌مو؛ فقط کافی است موبه‌مو اجرا کنید. یک نکته را مدنظرتان داشته باشید. شما باهم ارتعاش شدن با خواسته‌هایتان در روندی قرار می‌گیرید که اتفاقاتی برایتان می‌افتد که به طریق آن‌ها می‌توانید به خواسته خود برسید. هیچ‌کس نمی‌تواند به شخص دیگری بگوید از چه طریقی به اهدافش برسد.

بارها از من سؤال می‌شود که: آقای شریفی من چه‌کار کنم که درآمدم دو برابر، عشقم ۴ برابر یا سلامتیم ۸ برابر شود. باور کنید من نمی‌دانم! هر کس خودش می‌داند. الآن مگر بیل گیتس با آن سرمایه‌ی عظیم می‌داند من چگونه باید درآمدم را دو برابر کنم؟ من خودم را باهدفم که دو برابر شدن درآمد است هم ارتعاش می‌کنم و آنگاه مسیر به من نشان داده خواهد شد.

جک کنفیلد در فیلم راز یک مثال خوب می‌زند: ما وقتی با ماشین در حال رانندگی هستیم چراغ‌های ماشین فقط صد متر جلو را روشن می‌کنند ولی ما صد متر متر به جلو می‌رویم تا به مقصد برسیم.

 

انتظار شما از اینکه شما دقیقا از الآن بدونید از چه طریقی و دقیقا چگونه به موفقیت برسید مانند این است که در شب انتظار داشته باشید چراغ ماشین شما از تهران تا شمال را روشن کند و بعد شما حرکت کنید.

کدام‌یکی از ما قبل از اینکه با یکی آشنا شویم حدس می‌زدیم که از چه طریقی باکسی آشنا می‌شویم و بعد ازدواج می‌کنیم؟ کدام‌یک از ما دو سال قبل از شغل فعلی‌مان می‌دانستیم که قرار است دقیقا همین کارها را انجام دهیم؟ کدام‌یک از ما باشگاهی که الآن می‌رویم را دو سال قبل از شروع ورزش می‌دانستیم؟ ما حتی لباس‌هایی که می‌خریم معمولاً اتفاقی و طی تصمیم همان لحظه است.

کسانی که دنبال مسیر روشن می‌گردند توکل ندارند. کسانی که نمی‌توانند درک کنند خدای بزرگ بیشتر از آن‌ها می‌دانند. آن‌ها انتظار دارند که همه‌چیز را باعقل خودشان درک کنند درصورتی‌که عقل کل دنیا هوای ما را دارد.

می‌خواهم آیینی را به شما معرفی کنم تا با اجرای موبه‌موی آن اتفاقات خوب برای شما بیفتد و شما هم تصمیمات خوب بگیرید. الآن نمی‌توانم بگویم چه اتفاقاتی ولی هر چه که هست قطعاً شمارا خیلی به هدفتان نزدیک می‌کند.

 

ولی در ابتدا دو مطلب قبلی را مروری کوچک داشته باشیم:

هرلحظه که بخواهید می‌توانید با پرسش کردن زندگی‌تان را زیرورو کنید. همین! این بود خلاصه‌ی دو مطلب قبلی

این آیین را آن‌قدر تکرار کنید تا آن را در سراسر وجودتان حس کنید. اینجا مکان حفظ کردن جملات قشنگ و اضافه کردن به آگاهی نیست. نیت گروه پرورش افکار یادگیری عملی و نتیجه‌گیری است. بازهم تکرار می‌کنم آن‌قدر این سؤالات را تکرار کنید تا حس زیبایی به شما بدهد.

صبح:

صبح را با این پرسش آغاز کنید: “چه چیزی در زندگی من عالی است؟ چرا من بی‌نهایت خوشبختم؟ بابت چه چیزی در زندگی‌ام همین الآن شکرگزار خدای مهربان هستم؟”

جواب‌های رفع تکلیفی ندهید. نگویید نفسی می‌آید و می‌رود به‌جای آن واقعاً به سؤال فکر کنید و ببینید تک‌تک چه چیزی به یاد شما می‌آید؟ من هرروز بابت کامپیوتر شخصی‌ام شاکر خداوند بزرگ هستم؛ همه‌ی کارهای من رو راه می‌اندازد، باعث می‌شود سرعت نوشتنم ۴ برابر موبایل باشد. یک جورایی جزو بهترین دوستانم حساب می‌شود.

پس‌ازاینکه به جواب رسیدید ببینید که چرا بابت این موارد زندگی شما عالی است و بابت آن‌ها شکرگزارید؟

من بابت فرزندم شکرگزارم! چون سالم است، باهوش و مهربان است، مودب است و… و اینجاست که کم‌کم شما حسی که باید داشته باشید را پیدا می‌کنید و کم‌کم جذب مثبت شروع می‌شود.

 

افزایش اعتماد به نفس

احساس بهتر از خوب

احساس شما هرلحظه بهتر می‌شود. تا کی؟ تا زمانی که خود را در این روند سؤال و جواب نگه‌دارید. مرتباً چیزهای بیشتر و دلایل بیشتر طبق قانون جذب به سراغتان می‌آید.

بگذارید ذهنتان پرواز کند. آزادش بگذارید و از روندش لذت ببرید. اگر از این روند لذت نمی‌برید یک جای کار ایراد دارد. این تمرین صبح بود حالا برویم سراغ تمرین ظهر و شب.

ظهر و شب

ظهرها همان کارهایی را بکنید که قبلاً می‌کردید. رمز موفقیت این آیین سادگی آن است. احتیاجی نیست که صبح تا شب درگیر آن باشید.

شب‌ها قبل از خواب به سؤالات صبح خود فکر کنید و سعی کنید جواب‌های صبح و حس آن را دوباره بسازید. خیلی شیرین است که با حس خوب به خواب بروید. بعد از یک هفته برگزاری این آیین خیلی خوب می‌خوابید. من از خوا‌ب‌های شبم لذت نمی‌بردم. همیشه از خواب فراری بودم. اگر قرار بود ۴ روز بعد یک اتفاق خوب برام بیفتد روزهایش مهم نبود ولی عزا می‌گرفتم که ان شاء الله زودتر این ۴ شب بگذرد. ولی الآن جوری می‌خوابم که واقعاً یکی از لذت‌های عالی زندگی‌ام است فقط چون با حس خوب می‌خوابم.

پیشنهاد می‌کنم در ابتدا این مطالب را بخوانید: قانون جذب عشق

 

سورپرایز

یک سورپرایز ویژه برایتان دارم. بعد از یک مدت – ۲۱ الی ۴۰ روز – که این سؤالات رو از خودتان پرسیدید ضمیر ناخودآگاه شما خودش این سؤالات را از شما خواهد پرسید. چی از این بهتر؟ واقعاً هیچی. مغز شما خودش سؤال مثبت می‌پرسد و پاسخ مثبت هم می‌دهد. الآن فقط زمان لذت بردن از زندگی است.

اصل مداومت

این کار را هرروز تکرار کنید. هرروز و هرروز تا قسمتی از وجود شما شود. جیم ران می‌گوید: “تلاش منظم پاداش مضاعفت دارد.” منظم این کار را انجام دهید.

آنتونی رابینز می‌گوید: “اگر کاری را هرروز انجام دهید به نتایجی بزرگ دست می‌یابید، زیرا آنگاه تمام نیروهایتان را بر آن کار متمرکز می‌کنید.”

اسطوره‌ی بی‌مانند

اجازه بدید در مورد اسطوره‌ی بی‌مانندی با شما صحبت کنم. این مرد یکی از نوابغ بزرگ زمانه و به تعبیر خیلی‌ها انیشتین زمان ماست. شاید اسم کتاب او به گوشتان خورده باشد: “تاریخچه‌ی زمان”. این کتاب به خیلی از ابهامات پاسخ می‌دهد مثل: “چه چیزی باعث پیدایش جهان شد؟” “ما از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟” “منشأ پیدایش جهان چیست و به کجا می‌رود؟”

این‌ها سوالاتی است که این نابغه هرگز دست از پرسیدن آن‌ها برنداشت. لازم است اشاره‌کنم که وی دچار یک بیماری لاعلاج است و تقریباً تمام قسمت‌های بدن او فلج است و حتی قادر به صحبت کردن نیست و با کمک یک دستگاه حسگر مغزی ارتباط برقرار می‌کند. این نابغه استفن هاوکینگ است.

 

اعتماد به نفس هاوکینگ

 

او می‌توانست روی صندلی چرخ‌دار بنشیند و با افسوس و حالت معترض بپرسد: “خدایا چرا این بلا را سر من آوردی؟” اما هرگز چنین نکرد. به‌جای آن پرسید: “ما از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟” و تمام عمر به دنبال پاسخ گشت. کتاب او به مدت یک سال در صدر رده‌بندی کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز قرار داشت.

ما خودمان مشکلاتی را سر راه باورهایمان قرار می‌دهیم. ما برای خود سقف می‌گذاریم. سقفی خیلی خیلی کوچک‌تر از توانایی‌هایمان.

یک پرسش کوانتومی هم من از شما بپرسم. رنج بهتر است یا لذت؟ پس حواستان باشد کدام را انتخاب می‌کنید.

امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

حتماً در قسمت پایین نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید تا با کمک شما ما در گوگل محبوب شویم

امیر شریفی

۴.۳/۵ - (۶۰ امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

79 نظرات
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
79
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx