زندگینامه داگلاس مک گریگور – استاد مدیریت کسب و کار

یک نظر اضافه کنید
6 دقیقه زمان مطالعه

زندگینامه داگلاس مک گریگور - استاد مدیریت کسب و کار

بیوگرافی داگلاس مک گریگور (زندگینامه دانشمندان)

در زندگینامه داگلاس مک گریگور اینگونه آمده است که : داگلاس مک گریگور در سال ۱۹۰۶ دیده به جهان گشود. داگلاس در سال ۱۹۳۵ دکتری خود را در روانشناسی از دانشگاه هاروارد انگلستان دریافت نمود. وی از سال ۱۹۵۴ به عنوان استاد مدیریت در استخدام دانشگاه MIT پذیرفته شد. اولین کتاب داگلاس مک گریگور به نام “جنبه های انسانی در سازمان” در سال ۱۹۶۰ منشر گردید. و در همان سال ۱۹۶۰ فوت کرد. نظریه های مک گریگور سالها پس از فوت و در ۱۹۹۳ به عنوان یکی از نظریه پردازان و اندیشمندان بنام جاویدان مدیریت معرفی شد.

دورنمای اندیشه داگلاس مک گریگور

۱- داگلاس مک گریگور کار را به عنوان منبع و سرچشمه رضایت بخشی می دانست. وی اعتقاد داشت افراد علاقه به دانش و دانایی دارند به خصوص هر فردی بیشتر به پاسخ و پرسش چرا باید چنین شود؟ و یا میشود؟ توجه دارد. بنابراین اهداف باید دقیقاً تعریف گردیده، منصفانه و قابل اجرا باشند.

۲- مالکیت، تعهد و مسئولیت پذیری سه اصل اساسی و پایه های مدیریت می باشد.

۳- کارکنان با روش تجربه و مبادله اطلاعات و یادگیری و فراگیری عملی، مدیریت کیفی و تفکر استراتژیک و کسب دانش حل مشکلات را تجربه خواهند کرد و از آن می آموزند.

عکس داگلاس مک گریگور

زندگینامه داگلاس مک گریگور - استاد مدیریت کسب و کار

زندگینامه داگلاس مک گریگور - استاد مدیریت کسب و کار

ارکان اندیشه داگلاس مک گریگور

داگلاس مک گریگور معتقد بود اعتقادات شخصی یک مدیر در اداره سازمان مؤثر می باشد به ویژه طرز تفکر او درباره رفتار سازمانی با کارکنان مک گریگور این رفتار سازمانی را در دو گروه تقسیم بندی میکرد. تئوری X و تئوری y و معتقد بود این طرز فکر نهایتاً به ۲ نوع رفتار سازمانی و نگرش مدیریت خواهد انجامید.

تئوری “X” یا نظریه سنتی در هدایت کنترل

پایه و اساس تفکر تئوری x یا “انسان کارگریز” بر این است که:

۱- به طور کلی بشر علاقه ای به کار کردن ندارد و در صورتی که برای آنان میسر باشد کار نمی کنند و از کار کردن گریزان هستند و یا تنبلی و کاهلی را پیشه می کنند، بنابراین باید نظارت و کنترل شدید همراه با تنبیه بر کار آنان برقرار شود تا بتوان از آنان بهره وری لازم را انتظار داشت مدیرانی که درگیر چنین محیط های کاری و سازمانی می باشند رفتاری دیکتاتوری دارند. پیشنهاد داگلاس مک گریگور این بود که مدیران برای ترغیب کارکنان از روش”چوب و هویج” استفاده کنند.

تئوری “Y” یا اهداف شخصی و سازمانی

تئوری y یا انسان کار خواه یا کار پذیر بر پایه و اساس فرضیات زیر است :

۱- اثرات کار بر اعضاء فیزیکی و فکری انسان مانند اثرات بازی و استراحت می باشد. بنابراین کار کردن همچنان مفرح و نشاط انگیز است. افراد از کار لذت می برند و ذاتاً مسئولیت پذیرند. در زمانهایی به علت شرایط ناهماهنگ و نامناسب کاری ممکن است انجام کار مورد رضایت انسان نباشد. بنابراین برای افزایش بهره وری و تأمین رضایت خاطر کارکنان منبع و خزانه نارضایتی های شغلی باید از میان برداشته شود.

۲- تنها با روش تنبیه و مجازات نباید کارکنان را مجبور به پذیریش مسئولیت و انجام کار کرد. بلکه تشویق و تقدیر از زحمات آنان بهترین روش برای ایجاد انگیزه و بهبود کار آنها است.

۳- تعهد به پرداخت پاداش باید با انجام و اجرای وظایف و راندمان و بهره وری و کیفیت کار موازنه داشته باشد.

۴- به طور کلی افراد علاقمند به پذیرش مسئولیت می باشند و از قبول مسئولیت گریزان نیستند.

۵- گنجایش های شخصی در حل مشکلات، نوآوری ها، خلاقیت ها، رویارویی با مسائل در تمام افراد وجود دارد. این استعدادها و توانایی ها را در افراد و کارکنان، مدیران سازمان باید جستجو نمود و نسبت به تجهیز و آماده سازی آن اقدام کرد.

۶- در شرایط فعلی تنها قسمتی از استعدادها و توانایی های فردی که در حکم مالیکت های هوشی و توانمندی های دانشی انسان است استفاده میشود و ظرفیتی فوق العاده وجود دارد که از آن باید بهره مند شد و سازمانها می توانند آن را به عنوان سرمایه های هوشی سازمان به حساب آورند.

اصولاً تئوری y مبانی تفکر را بر همکاری های سازمانی قرار داده است. مدیران با استفاده از تئوری y سعی و تلاش خود را در ایجاد محیط مناسب کاری و فراهم کردن ابزار کار برای جلب استعدادها و توانایی های کارکنان در جهت تأمین رضایت های شغلی و تحقق اهداف سازمان دارند.

رویکرد نظری بر مدیریت منابع انسانی بر پایه تئوری z

در تولید ممکن است با کاربرد هر ۲ دسته فرضیه های x و y افزایش یابد و این امر به موقعیتی که مدیر با آن مواجه است بستگی دارد. در این رابطه، نظریه z را پیشنهاد کرده اند. این نظریه بعد اثربخشی را نشان میدهد یعنی چنانچه مدیران با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته اند برای برخورد با افراد هم از نظریه x و هم از نظریه y استفاده کنند موفق می شوند.

نظریه داگلاس مک گریگور

“نظریه های x: انسان کارگریز و y: انسان کارپذیر”
“توسعه چند گانه هرگز پایان نمی یابد. تعهد به تحقق پذیری اهداف تابع پاداشی است که برای تحصیل آن پرداخت میشود”.

۴.۷/۵ - (۳ امتیاز)

رشد خودت رو استارت بزن !

درخواست ثبت نام در دوره های امیر شریفی

مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
هنگامی که پاسخی داده شود به ایمیل شما پیام ارسال میگردد

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمام نظرات
دوره آموزش کارشناس جذب شوید
دوره برتری شدید
0
سوالی دارید؟ بپرسیدx